• وبلاگ : جهادي
  • يادداشت : .....
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلا
    ميگم بياييد اين سال جديد رو بدون هرگونه كينه و دلخوري شروع كنيم \ بابا خوب نيست آدم اينقد كينه اي باشه \ اين كينه اي بودن شما منو ياد عمر ميندازه كه از حضرت امير كينه داشت \ ديگه خود دانيد من سعي خودمو براي آشتي كردم ...
    يا زهرا...
    پاسخ

    سلام سال نو شمام مبارك
    حافظ گشوده ام و چه زيباست فال تو
    حتما قشنگ ميشود امسال حال تو
    با آن زبان فاخر و ايراني و اصيل
    فرخنده باد روز و شب و سال و ماه تو

    به ما هم سر بزنين
    پاسخ

    سلام نفس جان ببخشيد نبودم كه دير جواب دادم سال نو شمام مبارك ان شالله سال خوبي داشته باشين

    خدايا در واپسين روزهاي سال، دلمان را در جويبار زلال رحمتت چنان شستشو ده که هر کجا که نفرت هست دوستي، هرکجا ياس است اميد، و هر کجا زخم است درمان جاي گيرد ...

    پيشاپيش سال نو مبارک

    اللهم عجل لوليک الفرج

    پاسخ

    سلام سال نو مبارك خوشحال شدم از اينكه به اينجا سرزديم

    بهار عاشق بود و زمين معشوق .عشق بي تابي مي آورد و بهار بي تاب بود.زمين اما آرام و سنگين و صبور.
    زمين هر روز رازي از عشق به بهار مي داد و مي گفت: اين راز را با هيچ کس درميان نگذار.نه با نسيم و نه با پرنده و نه با درخت.راز ها را که برملا کني ، بر باد مي رود و راز بر باد رفته ، رسوايي است.
    هر دانه رازي بود و هر جوانه رازي.هر قطره باران و هر دانه برف، رازي.
    و رازها بي قرار برملاشدن بودند و بهار بي قرار برملا کردن.
    زمين اما مي گفت: هيچ مگو، که خموشي رمز عاشقي است و عاشقي سينه اي فراخ مي خواهد.به فراخي عشق.زمين مي گفت: دم برنياور تا اين سنگ سياه الماس شود و اين خاک تلخ، شکوفه گيلاس.

    ***
    زمستان سرد، زمستان سوز، زمستان سنگين و سالخورده و سخت.
    و بهار در همه زمستان صبوري آموخت و صبر و سکوت.
    و چه روزها گذشت و چه هفته ها و چه ماه ها. چه ثانيه ها،سرد و چه ساعت ها، سخت.بي آنکه کسي از بهار بگويد و بي آنکه کسي از بهار بداند.
    رازها در دل بهار باليدند و بارور شدند و بالا آمدند، و بهار چنان پر شد و چنان لبريز که پوستش ترک برداشت و قلبش هزار پاره شد.
    زمين مي گفت: رازهاي کوچک و عاشقي هاي ناچيز را ارزش آن نيست که افشا شود.راز بايد عظيم باشد و عاشقي مهيب . و پرده از عاشقي آن زماني بايد برداشت که جهان حيرت کند.
    و بهار پرده از عاشقي برداشت، آن هنگام که رازش عظيم گشت و عشقش مهيب.
    و جهان حيرت کرد.

    پاسخ

    سلام ....خيلي قشنگ بود نفسم .........ص

    سلام ...
    چقدر سخته اقات کنارت باشه ولي حسش نکني ...
    چقدر سخته اقات يه کاري ازت بخواد ولي تو اصلا نشنوي...
    چقدر سخته همه رو ببيني ولي اقات رو نبيني...
    عزيز علي ان اري الخلق و لا تري...
    0000000000000000000000000000000000
    التماس دعاي خير....

    پاسخ

    سلام .....بله چقدر سخته كه حضور عزيزترينت رو بااينكه كنارته احساس نكني.....ممنونم از مطلب قشنگتون.........ص

    چقدر سخته که دنيا با همه بزرگيش برات قفس بشه

    پاسخ

    دلم از صومعه بگرفت وخرقه سالوس/كجاست ديرمغان ؟! شراب ناب كجاست؟!
    سلام

    با تعريفي روشن و دقيق از «تساهل و تسامح» به روزم.
    منتظر بازديد شما هستم.


    پاسخ

    سلام به چشم همين الان خدمت ميرسم ..............صلوات
    واقعا سخته ...
    پاسخ

    سلام ....هنوز هم كه هنوز است بي قرار توايم....ممنونم

    حتي براي فاتحه هم دير مي شود ...

    آن لحظه اي که عشق زمين گير مي شود ...

    شان نزول عشق سماوات چشم توست ...

    اين آيه در نگاه تو تفسير مي شود ...

    به رسم ادب سري به آشيانه سايبري شما زدم

    موفق باشين

    يا علي

    پاسخ

    سلام لطف كردين و ممنون از شعر بسيار زيباتون واقعا همين طوره گاهي حتي براي فاتحه هم دير مي شود.......ص