سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























جهادی

مگذار مرادر این هیاهو بانو /تنها وغریب و وسربه زانوبانو /ای کاش ضمانت دلم رابکنی /تکرار قشنگ بچه آهوبانو..

از غربت جاده ها که میگذرم از خداحافظی عمه جانتان که تلخ و زودمیگذرد باز میرسم به شما

 باز ببخش وببخشیدهایم شروع می شود !

ببخشیدم سردار! که بدون خبر قبلی دل به جاده ها میزنم !

ببخشید که باز یادم می رود به شما بگویم قصد سفر دارم باز یادم می رود شما را !

 


آقا جاده میگذرد کوه ها میگذرند اما ثانیه ها چقدر سنگین می گذرند

راستی آقا چگونه تاب آورده ای این همه سال غربت در بغض جاده ها را ؟!

بهاردل های ِبی قرار !

با بیست و پنج سال تاخیر می روم تا جهاد کنم شهید که نمی شویم اما شاید شما نگاهی کنی .......

 

 قرارمان با بچه های جهادی ساعت 4 درب ورودی مرقد امام (ره) .......

قــَسَمت نمیدهم نمی خواهم ! لایقش نیستم حداقل من یکی لایقش نیستم که شما بدرقه ام کنید !

که شما آب پشت سرم بریزید !

اگر نیامدی سردار !نگاهت را از ما دریغ نکن !

گروهمان گروه جهادی خادمان ام ابیهاست آقا ما را به مادرت حواله داده ای ؟! -


نوشته شده در سه شنبه 90/1/9ساعت 3:39 عصر توسط خادم جهادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak