من ياراي مهار اسب سرکش اشک،در پشت سد پلکهايم را ندارم
درون سينه ام آتشي پنهان است که سنگ را آب ميکند چه رسد به دل...
:(((((((((((((((((((((((((((((((((((((
سلام واقعا زيبا بود و دردناک خصوصا 2 مصراع زير
به خدايي پناه ميبرم که لنگرکشتي وجود در همه طوفانهاست دل دست بر زانوي توکل مي گذارد و آهنگ ايستادن ميکند کمکش ميکنم
موفق و پيروز باشيد
ا ي امير دلهاي بي قرار!!دل محتاج دست ولايي توست تا از تپش نايستد
پس نگاه خدايي ت را از من دريغ مکن التماس دعا
بسيار زيبا بود
خدايا آيا باور کنم که از گناهانم نخواهي گذشت؟ايا قبول کنم که بر من خشم خواهي گرفت؟نه هرگز،خودت نااميدان را شيطان خوانده.اي بدون اينکه سخني از درجه گناهانشان بگويي...پس مرا بپذير که جز تو کسي را ندارم
اگر آتش موسي آشکار بود، آتش جوانمرد نهان است.
اگر آتش موسي در درخت بود، آتش جوانمرد در جان است... او که اين آتش دارد، داند که چنان است...
همهي آتش ها تن سوزد و آتش دوستي، جان! با آتش دوستي، شکيبائي نتوان...
سلام
از کشف الاسرار بود... با خوندن متنتون يادش افتادم...