پيام
+
سلامممممممممممممممممممممممممم بالاخره درست شد

ايمان
89/9/9
♥ ح. بالايي
خدا رو شكر
*جهادي
سلامت كو ؟
♥ ح. بالايي
سلام عزيزم ببخشيد
♥ ح. بالايي
اين گلارو از كجا چيدي الان فرات بياد غوغا به پا ميشه
*جهادي
از اون باغي كه خودش ديروز بهم داد نترس كاري نداره
دخو ®
سلام عليكم ، مثله اينكه دوستان بدجور انتظار ميكشيدن ، خراب بوده؟
♥ ح. بالايي
ديوانه وار در پشت در بسته پيامرسان بودم!!!
*جهادي
سلام آقا امين بله صبح مشكل داشت تازه درست شده
* سميه *
ديگه داشتم عصباني مي شدم دهعععععععععععع :دي
♥ ح. بالايي
مطمئني؟ بياد نگي حميده همدستم بوده اون به خون من تشنه اس
*جهادي
منم همين طور خفه شدم تا درست شد
*جهادي
اميدوارم حميده ...اين جوري كه ميگي تو دلم خالي ميشه ميگم نكنه دعوام نكنه :-(
♥ ح. بالايي
از من گفتن اگه اومد فوري گلدونو قايم كن نبينه
ساقي رضوان
سميه!!:)) خوب از كلمات قصار من سوء استفاده ميكني ها!!!:))
آقاشير
هورااااااااااااااااااااااااااااااا
* سميه *
سلام ساقي جون خوبي؟؟ نميدوني اينقده خوبه اين كار :دي
ساقي رضوان
سلام عزيز....واقعا كه!:دي
♥ ح. بالايي
آره تقلب از رو دست يكي ديگه چه كيفي داره منم خيلي وقتا اين كارو ميكنم (برا اين كه يكي رو عصبي كني بهترين روشه)
*جهادي
ساقي من صاحب خونه ام مثلا :-(چرا جواب سلام منو نداده شروع ميكني :-(
ساقي رضوان
هه! خونه خريدي؟! عليك سلام!
♥ ح. بالايي
ساقي جون سلام منظورش اينكه صاحب فيده
*جهادي
يه جورايي !15 همين ماه اسباب كشي ميكنم مياي كمك؟
ساقي رضوان
نه وقت ندارم!:دي پول كه داري چند تا كارگر بگير برات اسباب بكشن!:دييييييييي
*جهادي
كمك ميخوام برا اينكه بايد قبلش بريم تميز كنيم خيلي خاك داره انگاري صد ساله كه ازش استفاده نشده
♥ ح. بالايي
دفتر جديدتو ميگي جهادي جون؟
*جهادي
آره يادم كه ميفته ضعف ميكنم :-( راستي حميده ساقي بدم نميگه تو كه نميخواستي بري اسيري ؟! :-)
ساقي رضوان
بد نميگه؟!؟؟!؟! مگه من بد ميگم هميشه؟!!!!!!!!!!!!!
♥ ح. بالايي
منم كه گفتم اگه ذهنيت تحجري داشت بهش جواب نميدادم
*جهادي
نه شما هميشه حرفهاتون به جا و درسته (همراه با ترس )
♥ ح. بالايي
چرا مگه من ترس دارم
*جهادي
نه با ساقي بودم (بازم با ترس) تازه اونم ترس نداره كه
ساقي رضوان
!!
*جهادي
!!؟؟
♥ ح. بالايي
همه چرا يهو ساكت شدن؟؟؟؟
آقاشير
خوب چي بگيم - يكي بياد يه فيد مبتكرانه بزنه لطفا
*جهادي
منتظربوديم حرفي از مادر عروس بشنويم وضعيت اضطراري شد خودش عروس شروع كرد به حرف زدن :-)
♥ ح. بالايي
آقا شير يه كار مبتكرانه انجام بدين شما كه اوستايي ديروز همه رو سركار گذاشته بودي امروز هم اين كارو بكن
نگهبان♫♥
جهادييييييييييييييييييييييي...مگه تو مادر شوهره من نبودي؟؟؟؟؟؟؟؟؟باز ديگه عروس كيهههههههههه؟گريهههههه
*جهادي
بابا خونسردي خودتو حفظ كن ايشون عروس يكي ديگه اس
نگهبان♫♥
اهان خيالم راحت شد ...دي:
*جهادي
آره خانمم تو نگران نباش
*جهادي
سلام خوش اومدين
ايمان
عليك سلام به سلامتي