شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*جهادي

+ يه پرونده داشتيم برا كه موكلش يه زنداني بود بايد ميومد دفتر چنددقيقه پيش يه هو در زدن و يه بنده خدا كه پاهاش زنجير شده بود و 3 تا سرباز با اسلحه كه يكيشون دستاش به دست متهم زنجير شده بود اومدن دفتر يكي از سربازها با اسلحه وايساد دم در ارباب رجوع ها ترس ورشون اشت
*جهادي
89/10/14
*جهادي
قبلا آره ولي همون ابتداي كار استعفا دادم الان سردفتر اسناد رسمي هستم
*جهادي
بله البته حوزه م خوندم
*جهادي
از اين همه دلداري كه دادين ممنونم :-(
جهادي اين متن ادامه نداره؟مفهومش چيه؟
*جهادي
اين اتفاقي بود كه امروز برامن افتاد همينجوري همه ميخ شديم وقتي كه اون سرباز هاي اسلحه بدست اينجوري اومدن تو دفتر
ترسيدي؟
*جهادي
راستش آره
منم بودم وحشت ميكردم..../قاتل بوده؟
*جهادي
نه خانمش ميگفت كلاهبرداره
واي!چه كلاه بردار خشني بوده كه اينطوري آوردنش...حاا تو زنده اي؟
*جهادي
ها فكر كنم زنده ام شايدهم مردم خودم متوجه نيستم
من فكر كنم مردي!
*جهادي
بعيدنيست كاش بعد مردنم هم اونور به همين راحتي باشم كه الان هستم
جهادي عزيزم زنده اي غصه نخور من مطمئنم زنده اي
*جهادي
ها زنده ام :-) هزار بار گفتم بچه فكر اين وكالت رو از سرت بكن بيرون منتظر جان من رو ببين چه حالي پيدا كردم :-(
اهم اهم من اومدم نظر بدم:دي // ايكن تشويـــــــــــــش:( چه تلخناك بوده:((
*جهادي
آره تلخ ِتلخ بود
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top