شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*جهادي

+ من الغريب الي الحبيب: هر يك نفس بدون شماتنگ مي شود:-(
*جهادي
گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود/ بعد از اداي خدمت و عرض دعا بگو/ هر چند ما بديم تو ما را بدان مگير
*جهادي
از اين بغض جگرسوز نفس تاب ندارد
*جهادي
ساعتي رفته ولي هيچ خبر نيست از او ..آه كجا رفته دير كرده چه شده؟ چند دل شوره دارم ،مانده نفس بين گلو
*جهادي
گوييا بي اثر و بي ثمر است نغمه و هم ناله من
*جهادي
من از ديار حبيبم و غريب افتادم/بيا اي گل زهرا برسم به فريادم /در اين زمان غربت تو تكيه گاه مني/ز لطف و مرحمت خويش كن تو امدادم/تمام دار و ندارم تصدق سر تو /وجود خويش همه نزد نام تو. دارم/هميشه ناله ام از دوري شما بوده/ولي به ياد سحرگاه وصل تو دلشادم
*جهادي
ز داغت اي گل عطشان شرار افتاده در دلها
*جهادي
الا اي همسفر ،قدري آهسته تر مرا باخود ببر
*جهادي
نگاهت با من است اما دلت جاي دگر باشد به فكر كيستي؟ نام كه را ورد زبان داري ؟
بي نهايت لايک براي عکس زيبا:(
*جهادي
ز تو بوي حسين آيد بزرگي بر تو مي شايد بگو گر نسبتي بر فاطمه داري
*جهادي
امان از وقتي چاره اي جز نگاه به آسمان نباشد
*جهادي
ابد والله وانفسا حسينا
*جهادي
در كوي نيك نامان مار گذر ندادند/گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را ..تغيير ده قضا را ..تغيير ده قضارا
*جهادي
ديگر دلم هواي ذكر سحر ندارد:-(
*جهادي
خوشم اگر حقيرم حقير خوبانم/بدين طريق قدم در ره تو بنهادم/بدين طريق بود عاقبت به خيري من/كه در ميان قنوت سحر كني يادم/مرا اگر ز سر خويش وا كني چه كنم؟
حالا که کربلاي تو روزي ما نشد ....يک گوشه مي رويم و فقط گريه مي کنيم
*جهادي
زبس در گلو عقده دارد دلم/به زانوي غم ،سر گذارد دلم/چنان داغدار تو ام روز و شب /چو خونآبه از ديده بارد دلم/تو را اي خدايي ترين آرزو/به دست خدا مي سپارد دلم/تو رفتي ولي داغ تو ماندني ست/پس از تو چنين مي نگارد دلم/سر كوي تو خانه دارد دلم
*جهادي
چه بگويم كه تو خود شاهد رنجم شده اي /بارها مرهم اين سينه تنگم شده اي
*جهادي
بيا نگارآشنا شب غمم سحر نما
*جهادي
دل ارمهرت نورزه بر چه ارزه /نخواهم دل كه مهر تو نورزه
*جهادي
كاش سيلي گردد اين اشك غمت ايد به چشمم/ تا مگر ويران كنم بنياده عمرم را بميرم
*جهادي
به هر جا ميروي از پي دلم چون سايه مي آيد/كه لب بگشايي و با من بگويي يك سخن شايد
عكس فوق العاده ايه...
*جهادي
سوي من لب چه ميگزي كه مگوي هيچ :-(
*جهادي
پس از تو سهم زينب بي محارم غريبي و اسارت ميشه عباس
*جهادي
آه اي پناه خواهر/واي اي اميد آخر/ ................دارم به لب نوايي /آه از غم جدايي/ذكر لبهاي من شده اناعليه راجعون/آتش دلم ببين /قلبم آروم نداره/هردم چشمام مي باره
*جهادي
باز از سينه دلم با دل خون پاي برهنه زده بيرون به گمانم شده مجنون* به كجا مي بردم اين كه چنين بال كشيده است و پريده است و رهيده است *كه جان كاه كشيد از دل خود آه *دلم سوخت براي دلم و تا كه نشستم به بر حرف دل خويش شنيدم كه به لب *ندبه كنان مويه كنان آه كشان ا ز دل و جان گفت*: سوالت چه ؟! ببين حال شب و روزم و اين غصه جان سوز* كه ياران و رفيقان همه گشتند مسافر ،همه زائر ،همه حاجي همه محُرِم
*جهادي
و گمانم كه هم الان همگي گرم طواف اند به دور حرم قبله عالم ، همان عشق معظّم ،همان روح مكّرم، خداوند غم و اشك محرّم و من غم زده اينجا تك و تنها
يا علي گو از بيابان عزم کعبه کن ملال بر تنم مکوب ياران مغيلان به دوشند و مرکب تو پير مغان گل بر سينه مرغ در ابر بيابان ميزند
دل بکوبش بر رخ علي هرچند عيانش کردي بدان تا ابد راز دار غم مجنون نداي توست اي زينب علي
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top