پيام
+
دردهايم را نگفتم چند وقتي با طبيب*شد دلم بيمار و اينك چاه را گم كرده ام

چشمه سار رحمت
91/3/28
*جهادي
كربلا كوتاه ترين راه است تا درگاه دوست* با كه گويم اين ره كوتاه را گم كرده ام
*جهادي
*
*جهادي
يابن شبيب درد حسين درد جان فزاست*يابن شبيب روضه ما داغ پر بلاست* يابن شبيب درد حسين درد بي كسي است *يعني عزيز فاطمه شب گرد بي كسي است...
*جهادي
يابن شبيب عمه ي ما را كتك زدند *آتش هزار بار به باغ فدك زدند
*جهادي
يا ابن شبيب كوچه به دل غم نشانده است يعني هنوز دست علي بسته مانده است
*جهادي
يابن شبيب خنده مرا ترك ميكند .خد التريب را چه كسي درك ميكند
*جهادي
ابن شبيب غصه دلم را كباب كرد* شيب الخزين ديده ي ما را پرآب كرد
*جهادي
از من نياز مي رسد و از تو ناز*درد سري شده سفر كربلاي من
*جهادي
در ميان گير و دار عاشقي دختري آخر نجاتم مي دهد
*جهادي
من كه خود باب الحوائج منصبم مشك او آب حياتم ميدهد *من كه خود بر آب ها فرمانده ام اصغر تشنه براتم مي دهد
*جهادي
من و جدايي از كوي تو خدا نكند*خدا هر آنچه ام كه كند از توام جدا نكند
*بنت فاطمه*اظهر
من و جدايي از كوي تو خدا نكند...
*جهادي
تو مپندار كه من غير تو دلبر گيرم/ بي وفايي كنم و دلبر ديگر گيرم
*بنت فاطمه*اظهر
واقعا لذت برديم...
*جهادي
:)
*جهادي
وقتي نامت مي آمد بر لب من :(