سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























جهادی

من محکوم هستم که جام زندگی را سر بکشم

دیگر حتی تو هم نمیتوانی روح زخمی مرا آرام کنی .

.اصلا یاد تو برایم بغض را تداعی میکند و شکستن را و این تنها مفهوم خاطره ی توست

..هر چه بیشتر تقلا میکنم

نفس بی قرار تر می شود و جان بی رمق تر...

کاش میشد به همان لحظه ای از ازل برگردم که روحم مشتاق زمین آمدن بلی میگفت و خبرش میکردم

 از این که روح اسمانی ام رازمین ،ماندگار میکند

حال بین زمین و اسمان تقلا میکنم 

نه میتوانم زمینی بشوم و آرزوی آسمان را به باد بسپارم

 و نه میتونام آسمانی بشوم و خاطره ی زمین را بفراموشی بسپارم ...

کاش این لحظه آخر مهر زمین بر دلم نیفتاده بود ....

کاش یادم نمیرفت زمکین کارش دل ستاندن است ...

کاش میدانستم دل بستن به گل مرداب مرا در مرداب نفس غرق میکند


نوشته شده در چهارشنبه 90/7/20ساعت 5:10 عصر توسط خادم جهادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak